برای بسیاری از عکاسان مبتدی، ترکیب بندی در عکاسی موضوعی دشوار است. توصیه هایی که در این متن خواهید یافت به شما کمک می کند ترکیب بندی زیباتری را انتخاب کنید.
ترکیب بندی روی کیفیت عکس ها بسیار تاثیرگذار است. اگر می خواهید عکس های خوبی بگیرید باید بدانید که ترکیب بندی یکی از موضوعات مهم در عکاسی است. بسیاری از کاربران فقط به قانون یک سوم (نسبت یک سوم) برای شروع یادگیری ترکیب تکیه می کنند.
اما متاسفانه اکثر اوقات این کاربران برای یادگیری ترکیب بندی به این موضوع نمی پردازند. اما خوشبختانه، شما می توانید بیشتر در مورد ترکیب بندی بیاموزید، و برای اینکه عکاس بهتری باشید، باید به ترکیب بندی تسلط داشته باشید و از آن دانش در هنگام عکاسی استفاده کنید. موضوع تالیف موضوع بسیار عمیقی است و به همین دلیل نمی توان تمامی نکات مربوط به آن را در یک مقاله گنجاند، با این حال تمام تلاش خود را کرده ایم تا مهمترین نکات را به این موضوع ارائه کنیم.
ترکیب بندی در عکاسی چیست؟
ترکیب بندی قاب عکس است. به عبارت دیگر، اجزای یک عکس را در چه قسمتی از کادر قرار می دهید، ترکیب بندی می گویند. نوع ترکیب بندی که برای ذخیره یک عکس استفاده می کنید می تواند منجر به یک نتیجه عالی یا برعکس، ذخیره یک تصویر غیر ضروری شود. هنگام تلاش برای عکاسی از یک سوژه، قبل از اینکه شرایط نور یا هر چیز دیگری را در نظر بگیرید، باید بتوانید ترکیب خوبی از مقادیر را در کادر خود به دست آورید.
هنگام عکسبرداری، دست کاربر برای ترکیب بندی بی نهایت باز است. جلو، عقب، چپ و راست. از لنزهای مختلف استفاده کنید و میزان بزرگنمایی را در زوم ها تغییر دهید. در حین انجام این کارها به عناصری که در داخل قاب قرار می گیرند و همچنین عناصری که خارج از کادر باقی می مانند توجه کنید. اگر موفق به نوشتن صحیح شوید، سوژه شما در عکس ذخیره شده به بهترین شکل ممکن در دید بیننده قرار می گیرد. با تنظیم ترکیب بندی مناسب می توانید پیام خود را از عکس ذخیره شده به بیننده تصویر برسانید.
عناصر ترکیب
نقطه ها، خطوط و اشکال اساسی ترین عناصر ترکیب تصویر هستند. هر چیزی که در یک تصویر می بینید، خواه سوژه، پس زمینه یا جزئیات دقیق تر، نشان دهنده نقاط، خطوط و اشکال است. البته ایجاد یک ترکیب بندی چشم نواز هنگام عکاسی از سوژه های خاص پیچیده است. به عنوان مثال، قرار دادن هنرمندانه یک چهره یا درخت در قاب به هیچ وجه کار آسانی نیست. اما با این وجود، این سوژه ها نیز فرمی دارند که از طریق آن می توان ساختار یک تصویر را شکل داد.
در میان تمام عناصر یک تصویر، باید راهی برای اتصال آنها به یکدیگر پیدا کنید. نظم خوب بین تعداد زیادی از عناصر یک تصویر، تاثیر و قدرت این تصویر را افزایش می دهد.
برای ساده سازی این مشکل، تصاویری را برای مثال در متن زیر مشاهده خواهید کرد. اولین تصویری که در زیر می بینید در پارک ملی یوسمیتی در کالیفرنیا ثبت شده است. به نحوه قرار گرفتن خطوط کوه و خورشید در قاب دقت کنید. در این تصویر می توانید ترکیب بندی بسیار متعادلی را مشاهده کنید و اگر یک تصویر را در محور افقی بدون تقارن به دو قسمت تقسیم کنید، مقادیر دو طرف تصویر برابر می شوند. در تبدیل این تصاویر به تک خط دقت کنید. سعی کنید در حین عکاسی چنین عملیاتی را به صورت ذهنی انجام دهید.
تصویر زیر که در دره مرگ، کالیفرنیا گرفته شده است، ترکیب پویاتری دارد. در این عکس خطوط مورب قوی در سراسر عکس وجود دارد که ترکیب بندی بسیار چشمگیری را ایجاد می کند.
آخرین تصویر در Jolloksarlon ایسلند ثبت شده است. در این عکس تکه بزرگ یخ در ساحل را مشاهده می کنید. با دیدن خطوط می توانید ساختار ترکیب بندی این عکس را درک کنید.
معنای تصویر در تصویر شخصی خود را قرار دهید
راز ترکیب موفق این است که همیشه از یک قانون پیروی نکنید (مثل قانون یک سوم). در عوض، باید معنای شخصی خود را از یک صحنه در یک عکس با ترکیب بندی مناسب بگنجانید.
احساسی که از یک عکس در ذهن خود دارید به ارزش اصلی آن مربوط می شود. هیچ چیز در تصویر شما نباید به طور تصادفی وجود داشته باشد و در عوض همه عناصر باید به دلیل وجود داشته باشند. اگر هنوز این مشکل را در حین عکاسی مشاهده می کنید; می توانید عکس هایی با کیفیت بالا و چشم نواز بگیرید.
سادگی
هر عکسی که می گیرید دلیلی در ذهن شما دارد، بنابراین عکسی که می گیرید باید حاوی پیام احساسی شما از آن لحظه به بعد باشد. وقتی دوربینی در دست دارید و می خواهید عکس بگیرید، آگاهانه به پیام احساسی خود و نحوه بیان آن در عکس فکر کنید. این زمانی است که به قدرت سادگی در کادربندی پی خواهید برد.
سادگی در ترکیب بندی به این معنی است که نباید چیزی وجود داشته باشد که پیام احساسی شما را در عکس از بین ببرد. به عنوان مثال، اگر می خواهید زیبایی یک منظره را ثبت کنید، تمام چیزهایی که زیبایی ندارند نباید در آن عکس وجود داشته باشد. به عنوان مثال، هنگام گرفتن عکس از یک منظره، اگر هدف شما نشان دادن زیبایی آن مکان است. از گرفتن چیزهایی مانند رد پا، سیم یا زباله های باقی مانده روی زمین در کادر خود اجتناب کنید.
سادگی را در محیط خود به نمایش بگذارید. بیننده عکسی را که ذخیره می کنید غرق در اطلاعات و عناصر عکس نکنید. مگر اینکه عمداً قصد ذخیره یک عکس آشفته و درهم ریخته را داشته باشید. اگر عکسی می گیرید که پیامی را که می خواهید منتقل کنید بدون حواس پرتی، منتقل می کند. این عکس حداکثر قدرت ممکن را خواهد داشت.
تعادل
تعادل یکی از اصلیترین مواردی است که هنگام عکس گرفتن باید به آن توجه کنید. درک تعادل نسبتاً آسان است. برای شروع، باید از خود بپرسید که هر یک از عناصر موجود در تصویر چقدر جلب توجه می کند. به این وزن بصری می گویند.
چیزهایی که وزن بصری بالایی دارند عبارتند از: اشیایی با روشنایی بیشتر از کل تصویر، اشیایی با رنگ های خیره کننده، چشم ها، افراد، حیوانات، کنتراست بالا، عناصر غیر معمول یا هر چیزی که در دنیای واقعی توجه بیننده را جلب می کند. او انجام می دهد. سپس توجه کنید که آیا عناصر عکسی که ذخیره کردهاید وزن یکسانی در دو طرف تصویر دارند یا وزن بصری در یک طرف تصویر شما سنگین است. اگر مقادیر بصری در دو طرف تصویر دارای وزن یکسانی باشند، تصویر شما متعادل است، در غیر این صورت تصویر شما نامتعادل است.
نکته: با وجود پیام مثبتی که در کلمه متعادل نهفته است، تعادل در عکس ها بر نامتعادل بودن ارجحیت ندارد و برعکس، هر یک از این تصاویر می تواند بیانگر پیام احساسی خاصی باشد که در ادامه بیشتر با آن آشنا خواهید شد.
شما می توانید از تکنیکی شبیه به تکنیک تعادل نوسانی برای تعادل تصویر استفاده کنید. احتمالاً به یاد دارید که اگر فردی سبکتر از شما در یک طرف تاب باشد، میتوانید با وزنه سنگینتر خود به مرکز تاب نزدیکتر باشید. قانون مشابهی برای ایجاد تعادل بصری در عکس ها اعمال می شود. به عبارت دیگر، می توانید با قرار دادن آن به مرکز کادر با جسمی که وزن بصری کمتری دارد، با قرار دادن آن در جایی روی تصویر، بین سوژه یا شی که وزن بصری بیشتری دارد (سوژه اصلی تصویر) تعادل ایجاد کنید. طرفین قاب به تصویر زیر نگاه کنید.
در طول عکاسی، باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید یک عکس متعادل یا نامتعادل را از نظر وزن بصری ذخیره کنید. همچنین به یاد داشته باشید که تعادل یا عدم تعادل بر یکدیگر برتری ندارند و هر کدام پیام و معنای خاصی را به عکس منتقل می کنند.
تصاویر متوازن حسی آرام، ایستا و آرامش بخش دارند.
تصاویر نامتعادل دراماتیک، پویا و شدید هستند.
به عنوان مثال، اگر می خواهید از یک دریاچه با امواج ملایم عکس بگیرید، احتمالاً ترجیح می دهید که عکس از نظر وزن بصری متعادل باشد. اما حتی در عکاسی در چنین شرایطی با استفاده از سوژه ای که زوایای تند و خشن دارد می توان عکسی نامتعادل اما زیبا از نظر وزن بصری ثبت کرد. به یاد داشته باشید که همه چیز بستگی به احساسی دارد که می خواهید از طریق عکس به بیننده منتقل کنید.
فضای تنفس
هنگامی که در تصویر مورد نظر شما چندین مقدار شاخص وجود دارد، بهتر است یک فضای خالی بین آنها وجود داشته باشد. با ایجاد این فضای تنفسی، سوژه ها با یکدیگر تداخل پیدا نمی کنند و بین سوژه ها و گوشه کادر شما فاصله ایجاد می شود. در نتیجه رعایت فضای تنفس، ترکیب بندی زیبایی در تصویر خواهید داشت.
صحنه ای را در آسمان تصور کنید که در آن چندین پرنده در حال پرواز هستند و شما می خواهید همه آنها را در یک عکس ثبت کنید. اگر یکی از پرندگان جلوی پرنده دیگری بیاید، آن قسمت از کادر شما زیبایی خود را از دست می دهد. بنابراین بهتر است بین سوژه ها و همچنین گوشه های تصویر یک تنفس وجود داشته باشد.
فضای مثبت و فضای منفی
به نقاط برجسته در تصویر که توجه بیننده را جلب می کند، فضای مثبت و نقاط پس زمینه محو شده ای که نظر بیننده را جلب نمی کند، فضای منفی می گویند. امکان ضبط تصاویر در جایی که درصد بالایی از کادر را فضای نگاتیو، فضای مثبت و یا هر دو اشغال کرده است. هر کدام از آنها احساسات متفاوتی را به بیننده منتقل می کنند.
عکس هایی که فضای آنها مملو از فضای منفی است قادرند حس پوچی، آرامش و انزوا را به بیننده منتقل کنند. چنین تصاویری را می توان عکس های مینیمالیستی نامید، این تصاویر می توانند احساس مقایسه و تنهایی را نیز نشان دهند. عکس درخت در فضای برفی و طوفانی یا تصویری که در زیر می بینید می تواند نمونه خوبی از چنین عکسی باشد.
از طرفی عکس های پر از فضای مثبت احساس، بی قراری و فعالیت شدیدتری را در بیننده برمی انگیزد. چنین تصاویری پر از جزئیات کوچک هستند، اما اگر به دقت ترکیب نشده باشند، چنین تصاویری می توانند سادگی و وضوح را از بین ببرند و به هم ریخته به نظر برسند.
احساسات در ترکیب تصویر از اهمیت بالایی برخوردار است. یادگیری انتقال این احساسات می تواند به شما کمک کند تا منظور خود را به خوبی درک کنید. اگر هنگام عکاسی مراقب باشید، می توانید با حرکت در اطراف و انجام کارهایی که قبلاً برای تغییر ترکیب بندی به آن اشاره کردیم، نسبت فضای مثبت به فضای منفی را در هر جهتی که می خواهید تغییر دهید. با انجام این کار می توانید احساس زیربنایی تصویر خود را تغییر دهید.
مدل ها و رابطه بین آنها
در برخی شرایط به جای استفاده از یک ترکیب ساده، می توان الگوهای پیچیده مرتبط با یکدیگر را در یک تصویر قرار داد. به عنوان مثال، می توانید یک منظره را با یک گل نارنجی در پیش زمینه و یک نور نارنجی بر روی تپه ها در دوردست عکاسی کنید. همچنین میتوان دود بلند شده از یک کوه آتشفشانی به آسمان را با کهکشان راه شیری در یک عکس ترکیب کرد.
هیچ محدودیتی برای روابط پیچیده ای که می تواند در یک عکس ظاهر شود وجود ندارد. چنین عکس هایی صحنه هایی نیستند که همیشه جلوی چشمان شما باشند، پس برای ذخیره چنین تصاویری باید بسیار مراقب باشید. عکس هایی که دارای الگوهایی با روابط عجیب و غریب هستند نیز حس ارتباط و شخصیت خاصی را در بیننده القا می کنند.
نتیجه
در این مقاله تلاشی برای ساده سازی ترکیب بندی در عکاسی صورت نگرفته است. حتی اعتراف می کنم که در برخی شرایط، ایجاد یک ترکیب زیبا می تواند غیرممکن باشد. حتی بهترین عکاسان تاریخ را هم نمی توان بلندترین قله در زمینه ترکیب بندی دانست. باید گفت که به طور کلی ترکیب یکی از اموری است که بالاترین قله برای آن وجود ندارد.
ترکیب کامل موضوع استعداد یا تمرین نیست. تغییر در ترکیب را می توان به عنوان موازی با تغییر هدف در هنگام شلیک در نظر گرفت. کیفیت عکسها را افزایش میدهد، صحنه مقابل دوربین شما را بیشتر نمایان میکند و احساسات شخصی شما را بهتر از تصویری که ضبط میکنید منتقل میکند. اما همچنان استفاده از قانون یک سوم به تنهایی نمی تواند چنین تفاوتی را در عکس هایی که می گیرید ایجاد کند، یادگیری این قانون برای آشنایی افراد مبتدی عکاسی با ترکیب بندی مفیدتر است.
به عبارت دیگر، می توان گفت که نسبت یک سوم تنها بخشی کم عمق از اقیانوس ترکیب است. علاوه بر این، ترفندهای دیگری که ممکن است در فضای مجازی یا توسط افراد به عنوان یک قاعده کلی برای ترکیب بندی معرفی شوند، ممکن است همیشه ترکیب زیبایی را در عکس های شما ایجاد نکنند. به طور کلی، هیچ قانون کلی در مورد ترکیب وجود ندارد.
در حالی که خواندن و تماشای ویدیوهای YouTube در زمینه ترکیب می تواند مفید باشد، متأسفانه این چیزی نیست که بتوانید با خواندن و تماشای ویدیوها به آن مسلط شوید. لازم به ذکر است که ترکیب بندی برای هر عکاس یک موضوع کاملا شخصی است. پس برای کسب مهارت در این زمینه علاوه بر مطالعه باید دوربین گرفت و در جاهای مختلف آزمون و خطا انجام داد. وقتی بتوانید عکس های عالی بگیرید که حس شخصی شما از لحظه را نیز داشته باشد، پیشرفت می کنید.
با این حال، امیدواریم نکاتی که در این مقاله به آن پرداختیم، سرنخ های مناسبی را برای شروع پیشرفت آهنگسازی به شما داده باشد. به خاطر داشته باشید که سوژه کمتر در عکاسی مهمتر از ترکیب بندی است. اگر در عکس هایی که می گیرید ترکیب بندی زیبایی وجود داشته باشد، می توانند به طور برجسته وارد چشم و قلب بیننده شوند.